هرزهنگاری اینترنتی بزرگسالان
هرزهنگاری اینترنتی بزرگسالان
هرزهنگاری اینترنتی بزرگسالان
نویسنده: ویكتور. بی. كلاین
كلمه هرزهنگاری یا pornography از كلمات یونانی porno و graphia اخذ شده كه به معنای «توصیف فعالیت روسپیها» است. از لحاظ عرف عمومی ، هرزهنگاری به معنای مطالبی است كه از لحاظ جنسی آشكار هستند و عمدتاً به قصد تحریك جنسی ارائه میشوند.
این كه هرزهنگاری (پرونوگرافی) تأثیرات بسیار مضری بر مصرفكنندگان دارد ، به یك مسأله بحث برانگیز – نه تنها برای مردم عادی بلكه حتی برای دانشمندان علوم رفتاری – تبدیل شده است. دو كمیسیون ملی – گزارش اكثریت كمیسیون ریاست جمهوری (آمریكا) درباره هرزهنگاری و اعمال مستهجن، و اصلاحیه اول قانون اساسی – اعلام كردند كه یك قاضی یا هیأت داوری به نمایندگی از جامعه، باید مواردی از هرزهنگاری را تعیین كنند كه: به طور كلی، خواهان یك علاقه شدید (وقیح ، هولناك، بیشرمانه یا شهوانی) جنسی هستند. ارتباط جنسی را به شیوهای آشكار و آزاردهنده توصیف میكنند (به عبارت دیگر، از معیارهای جامعه كنونی فراتر میروند و توصیفاتی از ارضا یا فعالیت جنسی را بیان میكنند). به طور كلی فاقد ارزش ادبی، هنری، سیاسی و علمی هستند. در عرف عام، هرزهنگاری معمولاً به معنای مطالبی است كه از لحاظ جنسی آشكار هستند و عمدتاً به قصد تحریك جنسی ارائه میشوند. كمیسیون هرزهنگاری دادستان كل كاملاً با هرزهنگاری مخالفت كرده است؛ اما برخی مفسران اجتماعی ادعا كردهاند كه هرزهنگاری عمدتاً یك نوع سرگرمی است كه میتواند آموزشی و یا برخی اوقات، از لحاظ جنسی تحریككننده باشد، اما ذاتاً بیضرر است. آن ها همچنین ادعا میكنند كه حداقل هیچ دلیل صحیح علمی برای ضرر آن وجود ندارد. در مقابل، دیگر مفسران اجتماعی به پیامدهای شدیدتری اعتقاد دارند و موارد اخیر را كه توسط رسانهها افشا شدند، مثال میزنند؛ مثل قاتلان جنسی كه ادعا كردهاند؛ هرزهنگاری آنها را به این كار واداشته است.
انتشار مطالب مستهجن چه در سطح فدرال و چه در سطح ایالتها، در ۴۰ ایالت آمریكا ممنوع است. در حالی كه اجرای قوانین مربوط به مطالب مستهجن در سالهای اخیر خصوصاً در سطح فدرال افزایش یافته است، اما اجرای این قوانین، هنوز هم در بخشهای مختلف آمریكا متفاوت و پراكنده است. این كمبود اجرای قوانین، خصوصاً در سطح ایالتی و محلی، شاید ناشی از دیدگاه بسیاری از مردم و به ویژه برخی مقامات باشد كه معتقدند، هرزهنگاری ذاتاً بیضرر است و یا حداقل دلایل كمی درباره ضرر آن وجود دارد یا اصلاً دلیلی برای مضرات آن وجود ندارد.
تأثیرات بر بزرگسالان
اطلاعات موردی پزشكی
در بررسی مطالب مربوط به تأثیرات هرزهنگاری، با گونههای وسیعی از مستنداتی برخورد میكنیم كه حاكی از ریسك و احتمال آسیب ناشی از فرو رفتن در انبوه مطالب هرزهنگاری هستند. این اطلاعات، اكثراً از سه منبع به دست میآیند:
اطلاعات تاریخی موارد كلینیكی؛
مطالعات رشتهای؛
مطالعات آزمایشگاهی و تجربی؛
اطلاعات تاریخی موردهای كلینیكی، از دفاتر درمانگاهها درباره افراد دارای كاركردهای نامناسب جنسی و همچنین از روحانیون و وكلایی كه خدمات مشاورهای به افرادی كه دارای مشكلات جنسی هستند ارائه میدهند، جمعآوری شده است. همچنین از مستندات ارائه شده توسط معتادان جنسی كه از مراكزی مثل «درمانرفتاری دره طلایی» در مینهسوتا جمعآوری شده، استفاده شده است. به عنوان یك روانشناس بالینی، من طی سالهای مدیدی، تقریباً ۳۰۰ معتاد جنسی، خلافكار جنسی (آزاردهنده جنسی) و دیگر افرادی را كه (۹۶ درصد آنها مردان هستند) دارای بیماریهای جنسی بودهاند، درمان كردهام. این بیماریها شامل فعالیتهای جنسی ناخواسته، آزار كودكان، عورتنمایی، نظربازی، آزارخواهی، بتپرستی (فیشیتیسم) و تجاوز به عنف میشدهاند. به جز چند استثنا، هرزهنگاری یكی از عوامل مهم یا حداقل تأثیرگذار در ایجاد انحرافات یا اعتیاد جنسی آنها بود.
بدون توجه به این كه هرزهنگاری عامل ایجاد یا تسهیلكننده این بیماریها بوده و بدون توجه به ماهیت انحرافات و اعتیادهای جنسی بیماران، من یك مجموعه عوامل ۴ فاكتوره در همه آنها بدون استثنا یافتم كه خصوصاً در آنهایی كه تازه با هرزهنگاری آشنا شده بودند، صدق میكرد
افراد به هنگام اعتیاد به هرزهنگاری ، به تنهایی نمیتوانند از شر آن خلاص شوند و آن را كنار بگذارند. علیرغم این كه این اعتیاد، عواقب وخیمی مثل طلاق ، از دست دادن خانواده و مواجهه با قانون (در موارد تهاجمات جنسی، آزار یا سوء استفاده از همكاران) را به دنبال دارد. همین طور پی بردم كه بسیاری از بیماران من كه دارای درجه هوشی بالایی بودند، آسیبپذیرتر بودند، شاید علت آن، قدرت خیال پردازی آنان بود كه آنها را بیشتر به اعتیاد نزدیك میساخت. در حالی كه هر مردی در این مورد آسیب پذیر است، اما تجربه من نشان میدهد كه وكلا، حسابدارها و افراد مرتبط با رسانهها، در برابر این اعتیادات، بیشتر آسیب پذیر هستند. با این وجود، گروهبان باب ناوارو كه مدت طولانی بازرس صنعت هرزهنگاری در دپارتمان پلیس لسآنجلس بوده است، میگوید: «قبول داشته باشید یا نداشته باشید، هر چه قدر افراد، باسوادتر باشند ، به هرزهنگاریهای بیشتری معتاد میشوند و البته پول بیشتری هم خرج آن میكنند. افراد بسیاری اعتراف كردهاند كه اعتیاد افراطی به این مطالب داشتهاند و كل زندگیشان را صرف آن كردهاند؛ ساعتها استمنا كردهاند و همیشه به دنبال موارد وقیحانهتر میگردند. همانند یك معتاد الكلی یا افیونی، آنها همواره به دنبال ارضای بیشتر و مطالب مستهجنتر هستند، اما زمان بیشتری طول میكشد كه ارضا شوند و OK را بگویند.» برای غیرمعتادان،فهم طبیعت كاملاً تحریك شدة معتادان جنسی، دشوار است. هنگامی كه «موج» آنها را میگیرد، هیچ چیز نمیتواند آنها را از كار خود باز دارد، چه نگاه كردن به مطالب مستهجن همراه با استمنا باشد، چه عمل جنسی با فاحشهها، و چه تجاوز به كودكان یا یك زن باشد. یك مثال میتواند در توصیف این مسأله كمك ساز باشد: رالف، یك معتاد جنسی است كه ۱۲ سال پیش ازدواج كرده و دارای سه بچه است. او در انجام مراسم مذهبی خود فعال بوده و صادقانه به اصول والای اخلاقی پای بند بود. او به «ده فرمان» اعتقاد داشت و با زنا مخالف بود. وقتی كه هرزه نگاری به زندگی او وارد شد، منجر به اعمال جنسی او با فاحشه ها شد. بعد از هر عمل، او از خدا درخواست مغفرت می كرد و گریه می كرد كه این كار را دیگر تكرار نخواهد كرد، اما دوباره مرتكب این عمل می شد.
معاون شهردار دستگیر شد: معاون ۴۶ ساله شهردار لس آنجلس، چند سال پیش در یك تئاتر مستهجن در غرب لس آنجلس حضور یافته بود. او به هنگام تماشای صحنه های مستهجن، آن قدر تحریك شده بود كه شروع كرد به تهاجم جنسی به فردی كه در كنارش نشسته بود. از قضا، آن مرد یك افسر مخفی نظامی از كار درآمد. معاون شهردار بازداشت شد و در دادگاه مجرم شناخته شد. این فرد انگشت نما، اداره اش را شرمگینانه و تحقیرآمیز ترك كرد و شغلش را به افتضاح كشاند.
تهدید زندگی زناشویی: یك مرد ۳۶ ساله متأهل، درس خوانده، یك كارشناس و از لحاظ مالی بسیار موفق، به هرزه نگاری اعتیاد پیدا كرده بود و دائماً استمنا می كرد و در عشرتكده ها حضور می یافت. او ازدواج فوق العاده ای داشت؛ دارای چهار فرزند بود و در انجام مراسم مذهبی بسیار فعال بود و مسئولیت مهمی هم به عهده گرفته بود. او درحالی كه از انجام این اعمال غیرمشروع خود احساس گناه می كرد و می دانست كه این اعمال، مخالف مذهب، اخلاق و ارزش های شخصی او است و می تواند تأثیر بالقوه مخربی بر زندگی او داشته باشد، اما معتادانه به این كار ادامه می داد؛ در حالی كه در حالت عقلانی، او خواهان انجام این كارها نبود. دست او هنگامی رو شد كه او همسرش را دچار بیماری مقاربتی كرد. این امر عواقب وخیمی در زندگی زناشویی او به دنبال داشت.
زنای با محارم: یك مرد مجرد ۳۰ ساله مذهبی و معتقد، سابقه اعتیاد به هرزه نگاری داشت. او خیلی خجالتی بود و خجالت می كشید تا از زنان بزرگسال بخواهد با او دوست شوند. به همین دلیل، روابط صمیمانه ای با برادرزاده های ۴ و ۷ ساله و دوستان آن ها برقرار كرد كه به هتك حرمت مكرر آن ها توسط او منتهی شد. او از هرزه نگاری هایی كه مشاهده كرده بود، الگو گرفته و شهوت جنسی خود را بر سر این كودكان خالی می كرد. به دلیل احساس گناه او از انجام این كار، سرانجام مورد كمك حرفه ای قرار گرفت. با این حال، طبق قوانین ایالتی، او مجبور شد كه به مقامات ایالت، موارد سوء استفاده جنسی خود از این كودكان را بیان كند. به دلیل رفتار همكاری كننده او و با توجه به این كه او خود خواهان درمان بود، مشمول آزادی مشروط شد و روان درمانی بلندمدت بر روی او صورت گرفت و اكنون زندگی طبیعی خود را می گذراند.
متجاوز جنسی سریالی: رئیس شركتی در فونیكس تاكسون و رئیس كمیته كلیسای آن شهر كه به كودكان آسیب دیده كمك می كرد، از من خواست تا به او درباره فرد متجاوز جنسی ای كه با خشونت و با تهدید تفنگ و چاقو به تعدادی زن تجاوز كرده بود، مشاوره بدهم. در بررسی پیش زمینه او، من دیدم كه او دارای سابقه نمونه و كودكی بدون دردسری بوده است. او همچنین دانشجوی نمونه ای در دبیرستان و دانشگاه بوده است. همسر، كودكان، كسب و كار و فعالیتهای مذهبی او كوچك ترین نشانه ای از زندگی پشت پرده یا جنبه تاریكی نداشتند. تنها نكته منفی مهم در زندگی او، اعتیاد او به هرزه نگاری از دوران نوجوانی بود كه از دیگران مخفی نگه داشته شده بود. این اعتیاد با گذشت چندین سال، تدریجاً شدت یافته بود، به طوری كه نهایتاً به گذراندن ساعت ها و متحمل شدن هزینه های فراوان برای دیدن فیلم های مستهجن و استمنا با آنها، منجر شده بود.
اولین تجاوز به عنف او هنگامی رخ داد كه زنی را دیدكه شبیه شخصیت اصلی فیلم مستهجنی بود كه روز قبل دیده بود. واقعیت و تخیل آنقدر برای او مبهم شده بود كه تخیلات جنسی بیمارگونه خودرا اجرا می كرد.
شایع ترین پیامدها: به هر حال در تجربه بالینی من، مهم ترین پیامد اعتیاد به هرزه نگاری، احتمال ارتكاب یك جرم جنسی سنگین نیست (اگرچه این عمل اتفاق افتاده و می افتد)، بلكه اختلال در روابط صمیمانه خانوادگی و زندگی زناشویی است. در این جا است كه دردناك ترین ضایعات و آسیبها رخ می دهند. در این جا است كه این عمل، به نابودی عشق سالم و روابط جنسی با همسران می انجامد. اگر شخصی سؤال كند كه آیا هرزه نگاری موجب هرگونه جرم جنسی است، بدون هیچ ابهامی باید پاسخ داد، بله، اما این فقط ظاهر قضیه است.
در برخی بیماران، من با تقریباً یك اعتیاد آنی مواجه شدم، در حالی كه در دیگران، تقریباً ۱۰ ۵ سال عرضه نامنظم هرزه نگاری موجب اعتیاد شده بود. اما همانند یك سرطان پنهان، این اعتیاد هیچگاه محو نمی شود، مگر این كه از طریق مداخلات روان درمانی، در پی معالجه آن برآییم.
با این حال، او تأكید می كند كه میلیونها نفر هستند كه به ظاهر سالم به نظر می آیند، اما دارای بیماریهای مخفی هستند كه در نتیجه توسعه و رشد غیرطبیعی به وجود آمده اند و این افراد از طریق نابهنجاری های جنسی، آنها را آشكار می سازند. بنابراین، دیدن هرزه نگاری كه اكثر آنها رفتارهای نابهنجار را به تصویر می كشد، موجب فعال شدن عقده های روانی و عدم رشد جنسی می شود كه در میلیون ها نفر وجود دارد. او این افراد را معتادان به هرزه نگاری می داند كه در پی توسعه آن با دیدن هرزه نگاری های بیشتر هستند. این محرك هرزه نگاری، رفتار تهاجمی را ترویج می دهد و از رفتار بالغانه می كاهد.
دكتر ووث چنین مسأله ای را خصوصاً برای جوانانی كه در آستانه ورود به یك زندگی فعال جنسی هستند، مضر میداند. برای آنها این روندهای حساس باید به سمت رشد و بلوغ بیشتر هدایت شوند، نه به صورت قهقرایی به سمت اعمال جنسی بی ارزش و نابهنجاری های كوتاه مدت. دكتر ووث تأكید می كند: «هم جامعه و هم افراد، مانند یكدیگر، هنگامی كه ما این رفتار نامشروع را مشروع سازیم، آسیب خواهند دید.»
دكتر ووث همچنین می گوید كه برخی مردان، بعد از دیدن اعمال غلو شده جنسی در فیلم های مستهجن، از زنان خود ارضا نمی شوند و آن ها را ناكافی می دانند (و برعكس). او پیشنهاد می كند كه جامعه باید خودش از خودش محافظت كند یعنی این كه خود را از عناصر موجود در جامعه كه به آن آسیب وارد می كنند، خلاص كند. دكتر ووث هرزه نگاری را باعث ایجاد تمایل جنسی به بدترین نحو آن می داند، و از آنجا كه تمایل جنسی در دوران بلوغ برای علقه های ناهمجنس خواهی و زندگی خانوادگی ضروری هستند، او معتقد است كه گام هایی باید برداشته شود تا به وضوح، هویت هرزه نگاری، ناسالم تشخیص داده شده و مخاطرات استفاده از آن گوشزد شوند.
به علاوه، مطالعه آر. ال. مك گویر، نویسنده مقاله «یك فرضیه: انحرافات جنسی به هنگام شرطی ساز رفتار»، نشان می دهد كه در معرض تجربه های خاص جنسی قرار گرفتن (كه می تواند شامل مشاهده هرزه نگاری هم باشد) و سپس با تصور آن در ذهن، استمنا كردن، برخی اوقات می تواند به انجام فعالیت های نابهنجار جنسی منجر شود.
نوشته های فراوان در زمینه روان درمانی انحرافات جنسی، بیان می كند كه تشخیص موقعیت جنسی آنها، برخی اوقات با استفاده از فیلم های قبیح جنسی به عنوان ابزار درمان، میتواند تغییر كند (دوباره شرطی سازی شود). اگر این اطلاعات صحیح باشند، آنگاه باید این امكان را هم در نظر گرفت كه مشاهده عامدانه یا تصادفی هرزه نگاری یا تجربه های جنسی منحرف در زندگی واقعی نیز می توانند تسهیل كننده شرطی سازی افراد نسبت به انحرافات جنسی باشند.
پاتریك كارنس، روان شناسی كه اكنون برجسته ترین محقق آمریكایی در زمینه اعتیاد جنسی به شمار می رود، مجموعه ای از كتاب های تحقیقی و اطلاعاتی منتشر كرده است كه مسأله رفتار نابهنجار و غیرقابل كنترل جنسی را به آگاهی عموم رسانده است. او در آخرین مقاله خود، مجموعه ای از عواقب قانونی زناشویی و خطرات چنین اعتیاداتی را به طور مستند ارائه كرده است.
او دریافته بود كه از میان ۹۳۲ معتاد جنسی كه آن ها را مورد مطالعه قرار داده، ۹۰ درصد مردان و ۷۷ درصد زنان، هرزه نگاری را عامل اصلی اعتیاد خود می دانستند. او همچنین فهمیده بود كه دو عامل ابتدایی رفتارهای اعتیاد جنسی، سوء استفاده جنسی در دوران كودكی و دیدن دائمی هرزه نگاری ها به همراه استمنا هستند.
جالب آنكه، دكتر كارنس دریافته بود كه بسیاری از روان پزشكها، روان درمانگرها و مددكاران اجتماعی، از اعتیادات جنسی و ابراز نادرست رفتار جنسی رنج می برند. وی می گوید: یكی از یافته های نظرسنجی ما نشان می دهد كه زنان معتادی كه درخواست كمك می كنند، اغلب توسط روان درمانگرهای خود مورد سوء استفاده قرار می گیرند.
همچنین نرخ بیمه های طبابت اشتباه روان درمانگرها، طی سال های اخیر شدیداً افزایش پیدا كرده است كه علت آن تا حدی به خاطر دعواهای حقوقی درباره سوء استفاده جنسی آنها از همكاران یا بیماران خود می باشد. این تحقیق همچنین می گوید كه رفتار نابهنجار جنسی، حتی برای كارورزان نهاد روان شناسی هم مشكل بزرگی است.
كلیه انحرافات جنسی، ظاهراً رفتارهای آموخته شده هستند
بهترین مستندات می گویند كه اكثر یا همه انحرافات جنسی، رفتارهای آموخته شده ای هستند كه معمولاً از طریق شرطی سازی های ناخواسته یا اتفاقی حاصل شده اند. تا كنون هیچ دلیل قانع كننده ای درباره انتقال ارثی الگوهای رفتار جنسی بیمارگونه، همانند تجاوز جنسی ، زنای با محارم ، میل جنسی به كودكان ، عورت نمایی و بی بند و باری جنسی، ارائه نشده است. همان طور كه مك گویر تشریح كرده است، هنگامی كه مردی دائماً همراه با تخیلات واضح جنسی استمنا كند و آن را راه منحصر به فرد خروج شهوت خود قرار دهد، این تجربه های لذت بخش منجر به تخیلات منحرف (زنا، تجاوز به كودكان، آسیب وارد آوردن به طرف مقابل به هنگام عمل جنسی و...) و افزایش ارزش شهوت در نزد او می شود. اوج لذت جنسی كه پس از آن تجربه می شود، باعث تقویت تعقیب تخیل پردازی یا عمل همراه با آن می شود.
مك گویر اشاره می كند كه هرگونه انحراف جنسی كه بدین طریق حاصل شود، می تواند شامل چندین انحراف نامربوط در یك فرد باشد و حتی با احساس شدید گناه هم محو نخواهد شد. در مقاله او، بسیاری از موارد تاریخی برای تبیین این شرطی سازی آورده شده است.
دیگر مطالعات مرتبط انجام شده توسط آقایان ایوانز و جكسون، از فرضیه مك گویر پشتیبانی می كنند. آن ها دریافته اند كه خیال پردازی نابهنجار و استمنا، تأثیر بسیار شدیدی بر عادی شدن انحراف جنسی دارد.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت: sm1372 منبع:www.obscenitycrimes. Org
/ج
اشاره:
این كه هرزهنگاری (پرونوگرافی) تأثیرات بسیار مضری بر مصرفكنندگان دارد ، به یك مسأله بحث برانگیز – نه تنها برای مردم عادی بلكه حتی برای دانشمندان علوم رفتاری – تبدیل شده است. دو كمیسیون ملی – گزارش اكثریت كمیسیون ریاست جمهوری (آمریكا) درباره هرزهنگاری و اعمال مستهجن، و اصلاحیه اول قانون اساسی – اعلام كردند كه یك قاضی یا هیأت داوری به نمایندگی از جامعه، باید مواردی از هرزهنگاری را تعیین كنند كه: به طور كلی، خواهان یك علاقه شدید (وقیح ، هولناك، بیشرمانه یا شهوانی) جنسی هستند. ارتباط جنسی را به شیوهای آشكار و آزاردهنده توصیف میكنند (به عبارت دیگر، از معیارهای جامعه كنونی فراتر میروند و توصیفاتی از ارضا یا فعالیت جنسی را بیان میكنند). به طور كلی فاقد ارزش ادبی، هنری، سیاسی و علمی هستند. در عرف عام، هرزهنگاری معمولاً به معنای مطالبی است كه از لحاظ جنسی آشكار هستند و عمدتاً به قصد تحریك جنسی ارائه میشوند. كمیسیون هرزهنگاری دادستان كل كاملاً با هرزهنگاری مخالفت كرده است؛ اما برخی مفسران اجتماعی ادعا كردهاند كه هرزهنگاری عمدتاً یك نوع سرگرمی است كه میتواند آموزشی و یا برخی اوقات، از لحاظ جنسی تحریككننده باشد، اما ذاتاً بیضرر است. آن ها همچنین ادعا میكنند كه حداقل هیچ دلیل صحیح علمی برای ضرر آن وجود ندارد. در مقابل، دیگر مفسران اجتماعی به پیامدهای شدیدتری اعتقاد دارند و موارد اخیر را كه توسط رسانهها افشا شدند، مثال میزنند؛ مثل قاتلان جنسی كه ادعا كردهاند؛ هرزهنگاری آنها را به این كار واداشته است.
تعریف هرزهنگاری و مطالب مستهجن
انتشار مطالب مستهجن چه در سطح فدرال و چه در سطح ایالتها، در ۴۰ ایالت آمریكا ممنوع است. در حالی كه اجرای قوانین مربوط به مطالب مستهجن در سالهای اخیر خصوصاً در سطح فدرال افزایش یافته است، اما اجرای این قوانین، هنوز هم در بخشهای مختلف آمریكا متفاوت و پراكنده است. این كمبود اجرای قوانین، خصوصاً در سطح ایالتی و محلی، شاید ناشی از دیدگاه بسیاری از مردم و به ویژه برخی مقامات باشد كه معتقدند، هرزهنگاری ذاتاً بیضرر است و یا حداقل دلایل كمی درباره ضرر آن وجود دارد یا اصلاً دلیلی برای مضرات آن وجود ندارد.
تأثیرات بر بزرگسالان
اطلاعات موردی پزشكی
در بررسی مطالب مربوط به تأثیرات هرزهنگاری، با گونههای وسیعی از مستنداتی برخورد میكنیم كه حاكی از ریسك و احتمال آسیب ناشی از فرو رفتن در انبوه مطالب هرزهنگاری هستند. این اطلاعات، اكثراً از سه منبع به دست میآیند:
اطلاعات تاریخی موارد كلینیكی؛
مطالعات رشتهای؛
مطالعات آزمایشگاهی و تجربی؛
اطلاعات تاریخی موردهای كلینیكی، از دفاتر درمانگاهها درباره افراد دارای كاركردهای نامناسب جنسی و همچنین از روحانیون و وكلایی كه خدمات مشاورهای به افرادی كه دارای مشكلات جنسی هستند ارائه میدهند، جمعآوری شده است. همچنین از مستندات ارائه شده توسط معتادان جنسی كه از مراكزی مثل «درمانرفتاری دره طلایی» در مینهسوتا جمعآوری شده، استفاده شده است. به عنوان یك روانشناس بالینی، من طی سالهای مدیدی، تقریباً ۳۰۰ معتاد جنسی، خلافكار جنسی (آزاردهنده جنسی) و دیگر افرادی را كه (۹۶ درصد آنها مردان هستند) دارای بیماریهای جنسی بودهاند، درمان كردهام. این بیماریها شامل فعالیتهای جنسی ناخواسته، آزار كودكان، عورتنمایی، نظربازی، آزارخواهی، بتپرستی (فیشیتیسم) و تجاوز به عنف میشدهاند. به جز چند استثنا، هرزهنگاری یكی از عوامل مهم یا حداقل تأثیرگذار در ایجاد انحرافات یا اعتیاد جنسی آنها بود.
بدون توجه به این كه هرزهنگاری عامل ایجاد یا تسهیلكننده این بیماریها بوده و بدون توجه به ماهیت انحرافات و اعتیادهای جنسی بیماران، من یك مجموعه عوامل ۴ فاكتوره در همه آنها بدون استثنا یافتم كه خصوصاً در آنهایی كه تازه با هرزهنگاری آشنا شده بودند، صدق میكرد
۱ اعتیاد
افراد به هنگام اعتیاد به هرزهنگاری ، به تنهایی نمیتوانند از شر آن خلاص شوند و آن را كنار بگذارند. علیرغم این كه این اعتیاد، عواقب وخیمی مثل طلاق ، از دست دادن خانواده و مواجهه با قانون (در موارد تهاجمات جنسی، آزار یا سوء استفاده از همكاران) را به دنبال دارد. همین طور پی بردم كه بسیاری از بیماران من كه دارای درجه هوشی بالایی بودند، آسیبپذیرتر بودند، شاید علت آن، قدرت خیال پردازی آنان بود كه آنها را بیشتر به اعتیاد نزدیك میساخت. در حالی كه هر مردی در این مورد آسیب پذیر است، اما تجربه من نشان میدهد كه وكلا، حسابدارها و افراد مرتبط با رسانهها، در برابر این اعتیادات، بیشتر آسیب پذیر هستند. با این وجود، گروهبان باب ناوارو كه مدت طولانی بازرس صنعت هرزهنگاری در دپارتمان پلیس لسآنجلس بوده است، میگوید: «قبول داشته باشید یا نداشته باشید، هر چه قدر افراد، باسوادتر باشند ، به هرزهنگاریهای بیشتری معتاد میشوند و البته پول بیشتری هم خرج آن میكنند. افراد بسیاری اعتراف كردهاند كه اعتیاد افراطی به این مطالب داشتهاند و كل زندگیشان را صرف آن كردهاند؛ ساعتها استمنا كردهاند و همیشه به دنبال موارد وقیحانهتر میگردند. همانند یك معتاد الكلی یا افیونی، آنها همواره به دنبال ارضای بیشتر و مطالب مستهجنتر هستند، اما زمان بیشتری طول میكشد كه ارضا شوند و OK را بگویند.» برای غیرمعتادان،فهم طبیعت كاملاً تحریك شدة معتادان جنسی، دشوار است. هنگامی كه «موج» آنها را میگیرد، هیچ چیز نمیتواند آنها را از كار خود باز دارد، چه نگاه كردن به مطالب مستهجن همراه با استمنا باشد، چه عمل جنسی با فاحشهها، و چه تجاوز به كودكان یا یك زن باشد. یك مثال میتواند در توصیف این مسأله كمك ساز باشد: رالف، یك معتاد جنسی است كه ۱۲ سال پیش ازدواج كرده و دارای سه بچه است. او در انجام مراسم مذهبی خود فعال بوده و صادقانه به اصول والای اخلاقی پای بند بود. او به «ده فرمان» اعتقاد داشت و با زنا مخالف بود. وقتی كه هرزه نگاری به زندگی او وارد شد، منجر به اعمال جنسی او با فاحشه ها شد. بعد از هر عمل، او از خدا درخواست مغفرت می كرد و گریه می كرد كه این كار را دیگر تكرار نخواهد كرد، اما دوباره مرتكب این عمل می شد.
۲ تشدید
۳ حساسیت زدایی
۴ فعالیت جنسی
معاون شهردار دستگیر شد: معاون ۴۶ ساله شهردار لس آنجلس، چند سال پیش در یك تئاتر مستهجن در غرب لس آنجلس حضور یافته بود. او به هنگام تماشای صحنه های مستهجن، آن قدر تحریك شده بود كه شروع كرد به تهاجم جنسی به فردی كه در كنارش نشسته بود. از قضا، آن مرد یك افسر مخفی نظامی از كار درآمد. معاون شهردار بازداشت شد و در دادگاه مجرم شناخته شد. این فرد انگشت نما، اداره اش را شرمگینانه و تحقیرآمیز ترك كرد و شغلش را به افتضاح كشاند.
تهدید زندگی زناشویی: یك مرد ۳۶ ساله متأهل، درس خوانده، یك كارشناس و از لحاظ مالی بسیار موفق، به هرزه نگاری اعتیاد پیدا كرده بود و دائماً استمنا می كرد و در عشرتكده ها حضور می یافت. او ازدواج فوق العاده ای داشت؛ دارای چهار فرزند بود و در انجام مراسم مذهبی بسیار فعال بود و مسئولیت مهمی هم به عهده گرفته بود. او درحالی كه از انجام این اعمال غیرمشروع خود احساس گناه می كرد و می دانست كه این اعمال، مخالف مذهب، اخلاق و ارزش های شخصی او است و می تواند تأثیر بالقوه مخربی بر زندگی او داشته باشد، اما معتادانه به این كار ادامه می داد؛ در حالی كه در حالت عقلانی، او خواهان انجام این كارها نبود. دست او هنگامی رو شد كه او همسرش را دچار بیماری مقاربتی كرد. این امر عواقب وخیمی در زندگی زناشویی او به دنبال داشت.
زنای با محارم: یك مرد مجرد ۳۰ ساله مذهبی و معتقد، سابقه اعتیاد به هرزه نگاری داشت. او خیلی خجالتی بود و خجالت می كشید تا از زنان بزرگسال بخواهد با او دوست شوند. به همین دلیل، روابط صمیمانه ای با برادرزاده های ۴ و ۷ ساله و دوستان آن ها برقرار كرد كه به هتك حرمت مكرر آن ها توسط او منتهی شد. او از هرزه نگاری هایی كه مشاهده كرده بود، الگو گرفته و شهوت جنسی خود را بر سر این كودكان خالی می كرد. به دلیل احساس گناه او از انجام این كار، سرانجام مورد كمك حرفه ای قرار گرفت. با این حال، طبق قوانین ایالتی، او مجبور شد كه به مقامات ایالت، موارد سوء استفاده جنسی خود از این كودكان را بیان كند. به دلیل رفتار همكاری كننده او و با توجه به این كه او خود خواهان درمان بود، مشمول آزادی مشروط شد و روان درمانی بلندمدت بر روی او صورت گرفت و اكنون زندگی طبیعی خود را می گذراند.
متجاوز جنسی سریالی: رئیس شركتی در فونیكس تاكسون و رئیس كمیته كلیسای آن شهر كه به كودكان آسیب دیده كمك می كرد، از من خواست تا به او درباره فرد متجاوز جنسی ای كه با خشونت و با تهدید تفنگ و چاقو به تعدادی زن تجاوز كرده بود، مشاوره بدهم. در بررسی پیش زمینه او، من دیدم كه او دارای سابقه نمونه و كودكی بدون دردسری بوده است. او همچنین دانشجوی نمونه ای در دبیرستان و دانشگاه بوده است. همسر، كودكان، كسب و كار و فعالیتهای مذهبی او كوچك ترین نشانه ای از زندگی پشت پرده یا جنبه تاریكی نداشتند. تنها نكته منفی مهم در زندگی او، اعتیاد او به هرزه نگاری از دوران نوجوانی بود كه از دیگران مخفی نگه داشته شده بود. این اعتیاد با گذشت چندین سال، تدریجاً شدت یافته بود، به طوری كه نهایتاً به گذراندن ساعت ها و متحمل شدن هزینه های فراوان برای دیدن فیلم های مستهجن و استمنا با آنها، منجر شده بود.
اولین تجاوز به عنف او هنگامی رخ داد كه زنی را دیدكه شبیه شخصیت اصلی فیلم مستهجنی بود كه روز قبل دیده بود. واقعیت و تخیل آنقدر برای او مبهم شده بود كه تخیلات جنسی بیمارگونه خودرا اجرا می كرد.
شایع ترین پیامدها: به هر حال در تجربه بالینی من، مهم ترین پیامد اعتیاد به هرزه نگاری، احتمال ارتكاب یك جرم جنسی سنگین نیست (اگرچه این عمل اتفاق افتاده و می افتد)، بلكه اختلال در روابط صمیمانه خانوادگی و زندگی زناشویی است. در این جا است كه دردناك ترین ضایعات و آسیبها رخ می دهند. در این جا است كه این عمل، به نابودی عشق سالم و روابط جنسی با همسران می انجامد. اگر شخصی سؤال كند كه آیا هرزه نگاری موجب هرگونه جرم جنسی است، بدون هیچ ابهامی باید پاسخ داد، بله، اما این فقط ظاهر قضیه است.
در برخی بیماران، من با تقریباً یك اعتیاد آنی مواجه شدم، در حالی كه در دیگران، تقریباً ۱۰ ۵ سال عرضه نامنظم هرزه نگاری موجب اعتیاد شده بود. اما همانند یك سرطان پنهان، این اعتیاد هیچگاه محو نمی شود، مگر این كه از طریق مداخلات روان درمانی، در پی معالجه آن برآییم.
تأثیر هرزه نگاری بر توسعه بیماری روانی جنسی
با این حال، او تأكید می كند كه میلیونها نفر هستند كه به ظاهر سالم به نظر می آیند، اما دارای بیماریهای مخفی هستند كه در نتیجه توسعه و رشد غیرطبیعی به وجود آمده اند و این افراد از طریق نابهنجاری های جنسی، آنها را آشكار می سازند. بنابراین، دیدن هرزه نگاری كه اكثر آنها رفتارهای نابهنجار را به تصویر می كشد، موجب فعال شدن عقده های روانی و عدم رشد جنسی می شود كه در میلیون ها نفر وجود دارد. او این افراد را معتادان به هرزه نگاری می داند كه در پی توسعه آن با دیدن هرزه نگاری های بیشتر هستند. این محرك هرزه نگاری، رفتار تهاجمی را ترویج می دهد و از رفتار بالغانه می كاهد.
دكتر ووث چنین مسأله ای را خصوصاً برای جوانانی كه در آستانه ورود به یك زندگی فعال جنسی هستند، مضر میداند. برای آنها این روندهای حساس باید به سمت رشد و بلوغ بیشتر هدایت شوند، نه به صورت قهقرایی به سمت اعمال جنسی بی ارزش و نابهنجاری های كوتاه مدت. دكتر ووث تأكید می كند: «هم جامعه و هم افراد، مانند یكدیگر، هنگامی كه ما این رفتار نامشروع را مشروع سازیم، آسیب خواهند دید.»
دكتر ووث همچنین می گوید كه برخی مردان، بعد از دیدن اعمال غلو شده جنسی در فیلم های مستهجن، از زنان خود ارضا نمی شوند و آن ها را ناكافی می دانند (و برعكس). او پیشنهاد می كند كه جامعه باید خودش از خودش محافظت كند یعنی این كه خود را از عناصر موجود در جامعه كه به آن آسیب وارد می كنند، خلاص كند. دكتر ووث هرزه نگاری را باعث ایجاد تمایل جنسی به بدترین نحو آن می داند، و از آنجا كه تمایل جنسی در دوران بلوغ برای علقه های ناهمجنس خواهی و زندگی خانوادگی ضروری هستند، او معتقد است كه گام هایی باید برداشته شود تا به وضوح، هویت هرزه نگاری، ناسالم تشخیص داده شده و مخاطرات استفاده از آن گوشزد شوند.
شرطی سازی نابهنجاری
به علاوه، مطالعه آر. ال. مك گویر، نویسنده مقاله «یك فرضیه: انحرافات جنسی به هنگام شرطی ساز رفتار»، نشان می دهد كه در معرض تجربه های خاص جنسی قرار گرفتن (كه می تواند شامل مشاهده هرزه نگاری هم باشد) و سپس با تصور آن در ذهن، استمنا كردن، برخی اوقات می تواند به انجام فعالیت های نابهنجار جنسی منجر شود.
نوشته های فراوان در زمینه روان درمانی انحرافات جنسی، بیان می كند كه تشخیص موقعیت جنسی آنها، برخی اوقات با استفاده از فیلم های قبیح جنسی به عنوان ابزار درمان، میتواند تغییر كند (دوباره شرطی سازی شود). اگر این اطلاعات صحیح باشند، آنگاه باید این امكان را هم در نظر گرفت كه مشاهده عامدانه یا تصادفی هرزه نگاری یا تجربه های جنسی منحرف در زندگی واقعی نیز می توانند تسهیل كننده شرطی سازی افراد نسبت به انحرافات جنسی باشند.
پاتریك كارنس، روان شناسی كه اكنون برجسته ترین محقق آمریكایی در زمینه اعتیاد جنسی به شمار می رود، مجموعه ای از كتاب های تحقیقی و اطلاعاتی منتشر كرده است كه مسأله رفتار نابهنجار و غیرقابل كنترل جنسی را به آگاهی عموم رسانده است. او در آخرین مقاله خود، مجموعه ای از عواقب قانونی زناشویی و خطرات چنین اعتیاداتی را به طور مستند ارائه كرده است.
او دریافته بود كه از میان ۹۳۲ معتاد جنسی كه آن ها را مورد مطالعه قرار داده، ۹۰ درصد مردان و ۷۷ درصد زنان، هرزه نگاری را عامل اصلی اعتیاد خود می دانستند. او همچنین فهمیده بود كه دو عامل ابتدایی رفتارهای اعتیاد جنسی، سوء استفاده جنسی در دوران كودكی و دیدن دائمی هرزه نگاری ها به همراه استمنا هستند.
جالب آنكه، دكتر كارنس دریافته بود كه بسیاری از روان پزشكها، روان درمانگرها و مددكاران اجتماعی، از اعتیادات جنسی و ابراز نادرست رفتار جنسی رنج می برند. وی می گوید: یكی از یافته های نظرسنجی ما نشان می دهد كه زنان معتادی كه درخواست كمك می كنند، اغلب توسط روان درمانگرهای خود مورد سوء استفاده قرار می گیرند.
همچنین نرخ بیمه های طبابت اشتباه روان درمانگرها، طی سال های اخیر شدیداً افزایش پیدا كرده است كه علت آن تا حدی به خاطر دعواهای حقوقی درباره سوء استفاده جنسی آنها از همكاران یا بیماران خود می باشد. این تحقیق همچنین می گوید كه رفتار نابهنجار جنسی، حتی برای كارورزان نهاد روان شناسی هم مشكل بزرگی است.
كلیه انحرافات جنسی، ظاهراً رفتارهای آموخته شده هستند
بهترین مستندات می گویند كه اكثر یا همه انحرافات جنسی، رفتارهای آموخته شده ای هستند كه معمولاً از طریق شرطی سازی های ناخواسته یا اتفاقی حاصل شده اند. تا كنون هیچ دلیل قانع كننده ای درباره انتقال ارثی الگوهای رفتار جنسی بیمارگونه، همانند تجاوز جنسی ، زنای با محارم ، میل جنسی به كودكان ، عورت نمایی و بی بند و باری جنسی، ارائه نشده است. همان طور كه مك گویر تشریح كرده است، هنگامی كه مردی دائماً همراه با تخیلات واضح جنسی استمنا كند و آن را راه منحصر به فرد خروج شهوت خود قرار دهد، این تجربه های لذت بخش منجر به تخیلات منحرف (زنا، تجاوز به كودكان، آسیب وارد آوردن به طرف مقابل به هنگام عمل جنسی و...) و افزایش ارزش شهوت در نزد او می شود. اوج لذت جنسی كه پس از آن تجربه می شود، باعث تقویت تعقیب تخیل پردازی یا عمل همراه با آن می شود.
مك گویر اشاره می كند كه هرگونه انحراف جنسی كه بدین طریق حاصل شود، می تواند شامل چندین انحراف نامربوط در یك فرد باشد و حتی با احساس شدید گناه هم محو نخواهد شد. در مقاله او، بسیاری از موارد تاریخی برای تبیین این شرطی سازی آورده شده است.
دیگر مطالعات مرتبط انجام شده توسط آقایان ایوانز و جكسون، از فرضیه مك گویر پشتیبانی می كنند. آن ها دریافته اند كه خیال پردازی نابهنجار و استمنا، تأثیر بسیار شدیدی بر عادی شدن انحراف جنسی دارد.
شیوه های رایج بیماری های خودكرده جنسی
نقش بستن تصاویر جنسی در مغز
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت: sm1372 منبع:www.obscenitycrimes. Org
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}